امسال عید رفتیم مسافرت. البته خیلی یکدفعی شد و تصمیم گرفتیم که بریم جنوب. سال تحویل را خانۀ مامان جون بودیم و فردا صبح من وسایل را جمع کردم و ظهر رفتیم خانۀ مادرجون برای عید دیدنی که درآنجا عمه زهرا و عمه مریم و عمه مرضی هم بودند و نهار را آنجا بودیم عصر برگشتیم خانه چمدانها را برداشتیم و راه افتادیم.
شب اول راکاشمر بودیم و فردا صبح راه افتادیم به طرف کرمان. شب به کرمان رسیدیم. رفتیم که اتاق بگیریم که عمه فاطمه را آنجا دیدیم و بقیه راه را با آنها بودیم. خلاصه یک مسافرت جالب و به یاد ماندنی بود. متاسفانه باطری دوربین تمام شده بود و من فراموش میکردم که باطری بگیرم. به همین خاطر خیلی کم عکس داریم ولی باز هم خوب است و یادگاری.
این عکس ها را در حاجی آباد گرفتیم. محمد پسر عمه فاطمه که یازده ماه از شهرزادکوچکتر است.
درگهان در قشم که برای خرید رفته بودیم.
دریای بندر عباس
این هم جزیرۀ نقرهای در قشم که خیلی زیبا بود و ماسهها مثل اکلیل بود و برق میزد.
اینجاهم جزیرهای بود که کشتیهای انگلیسیها و پرتغالیها به گل نشسته بود و خیلی جالب بود. پیراشکب بندری در اینجا خوردیم که خیلی خوشمزه بود و حسابی چسبید.
اینجا هم سوار لنج هستیم و در برگشت از قشم به بندر عباس. شهرزاد و شهریار حسابی خسته هستند.