مشق شهرزاد

دختر نازم از مدرسه که می‌آد شروع بعد از اینکه به اجبار از طرف شهریار باید باهاش بازی کنه، بعد اگه حوصله داشت و گرسنه نبود و خلاصه با کلی دنگ و فنگ مشق‌هاش رو می‌نویسه اونم چند خط.

قربون اون دست‌های کوچولوت بشم من. خیلی دوستت دارم عزیزم. از وقتی می‌ری مدرسه یه حس دیگه‌ای دارم احساس می‌کنم من هم بزرگ شدم .

دخترم گلم امیدوارم که بتونم مامان خوبی برات باشم و آینده خوبی برات بسازم. برای اینکه بیشتر در جریان امورات مدرسه باشم جزء نمایندگان کلاستان شدم یعنی نماینده مامان‌ها. حالا قراره باتون جشن قرآن بگیریم. منم کلی کاره که باید انجام بدم مثلا کیک به شکل کتاب و جایزه و میوه و خلاصه همه چیزا رو قرار شده من سفارش بدم و البته با یکی دیگه از مامان‌ها و معلم‌تان.

امیدوارم که بتونیم جشن خوبی براتون برگزار کنیم.

اینم یه عکس از مشق نوشتن شهرزاد جونم.


تاریخ : 24 مهر 1392 - 07:49 | توسط : مهداد | بازدید : 1643 | موضوع : وبلاگ | 6 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام