تعطیلات عید فطر رو یهویی تصمیم گرفتیم بریم شمال. مثل همیشه بیبرنامه راه افتادیم. رفتیم بابل خانه دوست بابا از آنجا هم با اونا رفتیم رامسر و لاهیجان. خیلی خوش گذشت. به خصوص به تو و شهریار که حسابی در دریا آب بازی کردید و بهتون خوش گذشت. چند تا عکس گرفتم که میذارم.
این هم محنا جون که خیلی با هم آب بازی کردید.
اینجا هم باز با محنا عکس گرفتید.
اینجا رفته بودیم برایتان تیوپ و از این لباسهای بادی بگیریم که نمیدونم اسماش چیه. شما هم تا دیدی دست من دوربین است کلی ژست گرفتی که ازت عکس بگیرم ولی چون آفتاب توی چشات بود خیلی عکسها خوب در نیامد..
مایوت رو هم پوشیده بودی و آماده برای دریا رفتن.
قربون اون ژستات بشم من عزیزم. کاش بدونی که تمام دنیای منی عزیزم و مامان چقدر دوستت داره.